با یک گل هم "بهار" می شود ، اگر در دلمان جوانه بزند !
حلقه ی دستانت که بر کمرم میزنی ، زیباترین اسارت زندگی من است !
بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار بگرید ، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند !
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !
صبر کن ، برگرد ، چمدان هایمان اشتباه شده است ، دلم را به جای خاطراتت بردی !
تا تویی در خاطرم ، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام .